نفرین نسل سوم صهیونیستها
تاریخ انتشار: ۱۶ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۲۷۸۰۳۳
به گزارش روز سه شنبه ایرنا، «کوبی ریشتر» تحلیلگر صهیونیست در مقالهای در روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارونوت» نوشت که نسل سوم صهیونیستها فاقد یک چارچوب پایدار برای آینده رژیم اسرائیل است و همین امر این رژیم را به سمت فروپاشی سوق خواهد داد و نمونههای زیادی از رژیمهایی وجود دارد که در نسل سوم خود نابود شده اند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او در این مقاله با اشاره به اینکه ورود رژیم اسرائیل به دهه هشتم حیات جعلی خود با حضور گروهی ناقص در قدرت همراه شده است که با ایجاد روش دیگری از سنتهای قانونی، "قانون پایه" این رژیم را زیر پا می گذارند، افزود: کنست (پارلمان) فعلی، اگرچه یک نهاد قانونگذاری با عمر کوتاه و زودگذر و از حقوق جمعیت موسسان برخوردار است و وظیفه لغو اعتبار قوانین را بر عهده دارد اما با این حال، عملا ابزاری است که از طریق آن ساختار گروهی اسرائیلیها در دوران نسل سوم نابود میشود.
«عوفر شیلح» عضو سابق کنست و پژوهشگر موسسه مطالعات امنیت داخلی رژیم صهیونیستی با تاکید بر اینکه ساختار گروهی رژیم اسرائیل شاهد "یک وضعیت فروپاشی و نابودی است"، افزود: این موضوع باعث شد تا یکی از مقامات ارشد ارتش اسرائیل اعلام کند که ما با بدترین بحران در ارتش ذخیره از سال ۱۹۷۳ مواجه هستیم. در آن زمان (سال ۱۹۷۳)، فرماندهی ارتش شکست خورد و تقریباً یک دهه بعد، جنگ اول لبنان در سال ۱۹۸۲ اتفاق افتاد؛ زمانی که اسرائیل شاهد شکست اطلاعاتی و به دنبال آن یک شکست سیاسی بود که باعث ایجاد جنگ احمقانهای توسط کابینه «مناخیم بگین» شد.
او در مقالهای که در روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارونوت» منتشر شد، افزود: آنچه از زمان اعلام طرح «نتانیاهو - لوین» برای تغییر توازن بین سه قوه مجریه، مقننه و قضائیه اتفاق افتاده است درد و رنج ساختار گروهی اسرائیلی ها را نمایان کرد. اسرائیلی ها به طیفها و دسته جاتی جدا از هم تقسیم شده اند که با یکدیگر درگیر میشوند و این وضعیت چهره اسرائیل را بدتر می کند زیرا در این ساختار، اسرائیلی ها با زبان زور در سایه نبود قواعد بازی و ضربه زدن به یکدیگر رفتار می کنند و همین امر نیز آنها را مجبور میکند تا احساس جدایی و بیگانگی از هم داشته باشند.
عضو سابق کنست و پژوهشگر موسسه مطالعات امنیت داخلی رژیم صهیونیستی تاکید کرد: اسرائیل که سران آن خطرات اقدامات خود را نادیده میگیرد و اسرائیلی ها را از نظر اقتصادی و معنوی تهدید میکنند، این فرصت را ندارند که آنها را وادار به مشارکت در دفاع از خود کنند زیرا این اسرائیلی ها با این اقدامات سران، اندک اندک به طور فزاینده احساس بیگانگی از وضعیت پیرامونی و زندگی خود می کنند و این امر در عمل به معنای سست شدن پایه های (رژیم جعلی) اسرائیل و افزایش خطرات نسبت به آینده آن است.
پس از روی کار آمدن کابینه سی و هفتم رژیم صهیونیستی، تکرار کلمه «از هم پاشیدگی» در میان "اسرائیلیها" نتیجه ای طبیعی است زیرا این کابینه در وضعیت بی سابقه ای از اختلافات داخلی به سرمی برد و همین امر ممکن است کل اوضاع را با حوادث غیرمنتظره تاریخی مواجه کند چرا که عرصه سیاسی داخلی این رژیم به سمت هرجومرج بیشتر پیش میرود و در عرصه خارجی نیز شکستهای بیشتری برملا میشود. در این میان، "اسرائیلی ها" این سوال واقعی را از خود می پرسند که چه کسی تصمیم گیرنده واقعی در این رژیم است؟
جهان آسیای غربی ۰ نفر برچسبها اسرائیل آسیای غربی رژیم صهیونیستی بنیامین نتانیاهومنبع: ایرنا
کلیدواژه: اسرائیل آسیای غربی رژیم صهیونیستی بنیامین نتانیاهو اسرائیل آسیای غربی رژیم صهیونیستی بنیامین نتانیاهو رژیم صهیونیستی اسرائیلی ها نسل سوم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۲۷۸۰۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یو اسرائیل
اعتبار آمریکا و مدل حقوق بشری ادعایی این کشور بهشدت در طی کشتار مردم بیگناه از بین رفته است و اعتباری در نزد ملتها و حتی برخی دولتها ندارد اما با این وجود آمریکا به صورت همهجانبه و در تمام حوزهها از رژیمصهیونیستی حمایت میکند.رویکرد آمریکا در جنگ اسرائیل و حماس پس از ۷ اکتبر
۷ اکتبر ۲۰۲۳، جنبش مقاومت اسلامی (که بیشتر با نام اختصاری آن، حماس شناخته میشود) یک حمله غافلگیرکننده چندوجهی به اسرائیل انجام داد که در آن بیش از۱۴۰۰ اسرائیلی کشته و حداقل ۳۴۰۰ نفر دیگر زخمی شدند. واکنش آمریکا و غرب به وقایع ۷ اکتبر سریع، آشفته و احساسی بود و بیچون و چرا از اسرائیل حمایت کرد. موضع رسمی آمریکا در کمتر از ۱۰روز اول جنگ، سه مرحله را پشتسر گذاشته است:
نخست، واشنگتن و متحدان غربیاش مانند خود اسرائیل، از شوک و سرگردانی عمیق ناشی از شکست اطلاعاتی عظیم و هنوز غیرقابل توضیح آنها در شناسایی و جلوگیری از عملیات بیسابقه حماس در ۷ اکتبر، رنج بردند. مقامات امنیتی دولتی، غیرنظامی و نظامی اسرائیل کاملا از تعادل خارج شده بودند و در نتیجه در این جریانات غرق شدند. از قضا، سرویسهای اطلاعاتی آمریکا وضعیت بهتری نداشتند. اگرچه سازمان اطلاعات مرکزی که همکاری نزدیک با موساد اسرائیل دارد، ادعا میکند که در هفتههای پیش از عملیات طوفان الاقصی دو هشدار امنیتی در مورد تهدیدات فزاینده حماس علیه اسرائیل صادر کرده است اما ظاهرا این گزارشها معمولی تلقی شده و توسط تلآویو یا واشنگتن جدی گرفته نشدهاست که یک اشتباه توسط آژانسهای امنیتی وابسته بههم در هر دو کشور بوده است.
دوم، واکنش دولت آمریکا به این یورش بیسابقه بهسرعت به یک واکنش تندوتیز تبدیل شد که کاملا بر حمایت از متحد متزلزل خود در اسرائیل متمرکز بود، بدون توجه به شبکه پیچیده منافع ملی خود در منطقه، از جمله تداوم سیاسی. اهدافی مانند تلاش برای گسترش فهرست اعراب عادیساز با اسرائیل. این امر با دیپلماسی بیشفعالی که طی هفته گذشته در شش کشور عربی توسط آنتونی بلینکن، وزیر خارجه انجام شد، منعکس شده است که به دنبال بازگرداندن تعادل به روابط آمریکا با متحدان مانند مصر، اردن، عربستانسعودی، امارات، بحرین و قطر علاوه بر تشکیلات خودگردان فلسطین بود.
در مرحله سوم و فعلی، دولت بایدن به دنبال جلوگیری از گسترش درگیری به خارج از غزه، بهویژه در جبهه شمالی است. با این حال، همچنان اصرار دارد که دست اسرائیل را برای اجرای جنگ انتقامجویانه وحشیانه خود علیه مردم فلسطین، همراه با نمایش قدرت در منطقه که بدون شک برای کشاندن آمریکا به جنگ نظامی و جنگی مناسب است، باز بگذارد. تصمیم بایدن برای دیدار از اسرائیل و دیدار بعدی با ملک عبدا...دوم، پادشاه اردن،عبدالفتاح السیسی،رئیسجمهور مصر و محمود عباس، رئیسجمهور فلسطین را میتوان چهارمین تحول در واکنش آمریکا به این حمله دانست. در مجموع باید گفت نقش آمریکا در مدیریت این جنگ بیشتر بر دیپلماسی بازدارندگی وجلوگیری ازورود سایر نیروهای مقاومت و گشودن جبهه جدید است که میتواند بر اسرائیل فشار وارد کند.
اقدامات آمریکا و مدیریت آن در راستای تداوم جنگ غزه
در تاریخ ۲۷اکتبر، مجمع عمومی سازمان ملل متحد با اکثریت قاطع به قطعنامهای رأی داد که در آن خواستار برقراری آتشبس بین حماس و رژیمصهیونیستی شد. از بین تمام ۱۹۳عضو این نهاد، آمریکا یکی از ۱۴کشوری بود که به این قطعنامه رای منفی داد. حتی دولتهای محافظهکار عربی طرفدار غرب که با اسرائیل عادیسازی روابط را از سر گرفتهاند نیز خشم خود را از این رژیم بهدلیل حملاتش به غزه که تاکنون بیش از یک میلیون نفر را آواره کرده است و همچنین از آمریکا بهدلیل حمایتش از پاکسازی قومیتی اسرائیل ابراز کردهاند. حتی بیانیه مشترک رهبران اتحادیه اروپا نیز خواستار ایجاد کریدورهای امدادرسانی و توقف در تلاشهای جنگی مورد حمایت آمریکا برای رساندن کمکهای بشردوستانه به غزه شدهاست. از سوی دیگر، کلیسای کاتولیک، کلیسای ارتدوکس، کلیسای انگلستان و حتی اکثر فرقههای اصلی پروتستان خواستار برقراری آتشبس شدهاند. با این حال دولت آمریکا همچنان در حمایت از حملات رژیمصهیونیستی در کنار مسیحیان راستگرای حامی اسرائیل قرار گرفته و بایدن به سایر اعضای شورای امنیت سازمان ملل گفته است که هرگونه درخواست برای برقراری آتشبس را وتو خواهد کرد. همانطور که پیشتر قطعنامه ۱۸ اکتبر پیشنهادی از سوی برزیل مبنی بر توقف جنگ جهت ارسال کمکهای بشردوستانه را وتو کرد. در چنین شرایطی تنها تلاش آمریکا بر این است که در قالب قطعنامهای حماس را محکوم کرده و از حق اسرائیل برای دفاع از خود حمایت کند. آمریکا بهعنوان حامی اصلی جنگ اسرائیل علیه غزه تمام تلاش خود را برای سرپوش گذاشتن به این جنایات جنگی به کار میبرد. او در مورد آمارهای مربوط به تعداد بالای تلفات غیرنظامیان، شک و تردید ایجاد میکند و سعی در پوشاندن اخبار مربوط به غزه و جنایات اسرائیل دارد؛ همانطور که وزیر خارجه کشورش از دولت قطر خواسته تا مانع از پوشش خبری گسترده الجزیره از جنگ اسرائیل و حماس شود.
دوگانگی استانداردها
تضاد بین خشم دولت بایدن از روسیه بهدلیل حملاتش به غیرنظامیان در اوکراین و حمایت دولت بایدن از حملات اسرائیل علیه غیرنظامیان فلسطینی در غزه بسیار قابل توجه است. عمق فاجعه را زمانی میتوان متوجه شد که بدانیم تلفات غیرنظامیان غزه تاکنون بیش از نیمی از تلفات غیرنظامیان اوکراینی درجریان جنگ ۲۰ماهه این کشور با روسیه بوده است. اقدامات حماس علیه رژیمصهیونیستی به هیچ عنوان بمباران مراکز جمعیتی غیرنظامی در غزه را از سوی اسرائیل توجیه نمیکند.حتی ناظران در سراسر جهان به این نکته اشاره کردهاند که چگونه میشود که واکنش بایدن نسبت به غیرنظامیان درگیر در جنگ در دو منطقه اوکراین و غزه تا این حد متفاوت باشد!از اینرو نقش آمریکا و ادامه جنگ تحت مدیریت این کشور ادامه دارد. این در حالی است که نظرسنجیهای اخیر نشان میدهد، با وجود آنکه اکثر آمریکاییها از کمکهای نظامی آمریکا به اوکراین حمایت میکنند اما در عین حال مخالف کمکهای نظامی کشورشان به اسرائیل هستند. با این وجود بایدن بازهم اصرار بر این دارد که بسته کمکی پیشنهادی به دو طرف در کنار هم و در قالب یک لایحه بررسی شود.
ادعاهای توخالی
روسایجمهور آمریکا اصرار داشتند که بر این ادعا تکیه کنند که آمریکا بهعنوان یک کشور حامی دموکراسی، از خود در برابر تروریستها دفاع میکند. در این راستا، حتی آمارهای مربوط به وزارت بهداشت کشورهای مورد حمله را زیر سوال برده و گزارشهای مربوط به سازمانهای بزرگی مانند عفو بینالملل و سایر گروههای حقوق بشری را بهدلیل مخالفت با مواضع آمریکا، جانبدارانه خوانده و رد کردهاند. در تمامی این موارد دولتهای مختلف آمریکا همچنان اصرار داشتهاند تا بگویند که تلفات غیرنظامیان، تقصیر دولت مورد حمایت آمریکا نیست، بلکه تقصیر تروریستهاست. این ادعا با متهمکردن مخالفان سیاست آمریکا به حمایت از ایدئولوژیهای خشونتآمیز همراه بودهاست. اکنون سیاست آمریکا در حمایت از کشتار در نوار غزه اساسا مربوط به فشار لابی اسرائیل نیست، بلکه بخشی از سنت دیرینه سیاست خارجی آمریکا برای کم اهمیت جلوه دادن و سرپوش گذاشتن بر جنایات جنگی از سوی متحدان جناح راست افراطی آن است.
آمریکا به دنبال بقا در منطقه
آمریکا از بودجه نظامی خود و همچنین با حمایت کنگره آمریکا ردیف بودجه نظامی و غیرنظامی جداگانه برای رژیمصهیونیستی قرار داده است. از سوی دیگر با ایجاد یک پل هوایی نظامی تمامی تجهیزات نظامی مورد نیاز رژیمصهیونیستی را تامین میکند. این پل هوایی بهمراتب از پل هوایی اکتبر سال ۱۹۷۳سنگینتر ومجهزتر است. درواقع آمریکا تحت هر شرایطی به دنبال جلوگیری از فروپاشی رژیمصهیونیستی است. رژیمصهیونیستی برای آمریکا هم از نظر ایدئولوژیک و هم از لحاظ استراتژیک اهمیت داردوآمریکا بقای رژیم را تنها برگبرنده خود جهت بقا در خاورمیانه ارزیابی میکند. به همین دلیل جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا در سخنرانیهای مختلف عنوان میکند که حتی اگر رژیمصهیونیستی وجود نداشته باشد، ما آن را ایجاد خواهیم کرد. در مجموع باید گفت نسلکشی در غزه بدون حمایت آمریکا و کشورهای اروپایی و انفعال سازمانهای بینالمللی حتی یک روز هم دوام نمیآورد؛ آمریکا مشوق و شریک اصلی این جنایات است. در این زمینه، استقرار دوناو هواپیمابر جرالد فورد و یواساس آیزنهاور در دریای مدیترانه و تمام تجهیزات ماهوارهای، جاسوسی، شنود و... آنها، درخدمت اتاق جنگ رژیمصهیونیستی است؛ به طوری که حتی نقشه و مختصات محلات غزه را هم ازطریق ماهوارههای آمریکایی دراختیار این رژیم قرار میدهند. کمکهای نظامی و جلوگیری از آتشبس در فلسطین نمونه رویکرد و مدیریت آمریکا نسبت به جنگ موجود است. از اینرو سفر پیدرپی مقامات نظامی آمریکا و شرکت در اتاق جنگ اسرائیل بهخوبی نقش این کشور را در تحولات جاری نمایان میکند.